آقو من اصلا دلم نمی خواد درس بخونم ... چند بخشه؟
نمی خوام%
دلم میخواد برم یه جای خیلی دووور که هیچکی نباشه...
از اون موقع . اون اتفاق همه ی دنیا واسم تموم شد مادر را که هیچوقت نداشتم پدرم هم تموم شد...
من موندم وحوضم بدترین قسمت خوشی اینه که هیچوقت نداشته باشی اما تو یه زمانی مثل آمپول با دوز بالا بهت تزریق کنند بعد یهو همه چی تموم شه اما هنوز عذاب آمپول زدن را داری حالا دیگه توش دارو نیست هواست...بقیه هم فکر می کنند وظیفه دارن بهت دارو برسونن اما دیگه از این آمپول چه حاصل..این کجا و اون کجا....
بعد از اینکه به لطف عمه خانوم مسائل و مشکلات ما راه حل دار شد... به نظر می یاد که مادرم آرووم تر شده ..نمی دونم شایدم اینطور نیست اما لااقل من تفاوت را در ابعاد سایز چشم مادرم متوجه می شم(البته مثل عکس به خاطر آرایش نبود به خاطر اضطراب بود ).
اوضاع به ظاهر آرووم تر هست ... و تجربه های من میگن : داشتن آرامش بهتره...
رسماً الان با این مساله رو به رو شدم .. این توکی راز دلبری و لوندی داره .....
میگن طرف مهره مار داره هاااا...راست می گن
آخه این بچه است چه جوری دل منو می بره.... رفتیم تو اتاق دو تا لبخند زد کل اون مراسم و داستان یادم رفت...
یکی یه دونه باشی، توکی باشی،پسر باشی، عسل باشی،نوقول هم بخوری ...
دلم برات تنگ شده <3
http://www.farsishahri.com/index.php/dictionary/word/3656
حکایت این من و پدپدروویچ گرامی سر دراز داره که اون سرش ناپیداست... از قرار هر دو لجباز و یه دنده و کله شق هستیم...یعنی سر دعوا و کل کل که بشه هیچکی کدوم مون کوتاه نمی یاد....
یعنی تو این عید من فهمیدم که عمه خانومم راست می گغت که مشکلات ما در حد شکلات برای زندگی بقیه آدم ها...
هیچی دیگه وسط این همه مشکل ... دعوا من و ددی شد آب زیپو بودن چای.....؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!
در عجبم که آخه چرا از کوه کاه درست می کنند....بعد از کوه ،کاه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بعد حالا خوب چی شد؟
جیغ و ویغ کردن چیو حل می کنه ؟
بعضی آدم ها هستند فکر می کنن سر گردنه است ما هم از کولی بازیشون می ترسیم...
نه آقو اینجوریام نیست...
آقو من رونشناس نیستم ... اه خسته شدم...
من چرا دارم اعصاب خودم به F بدم
امروز کلی انرژی منفی از مادرم به من وارد شد ولی به نظر می آید حال خودش بهتر شد...
خسته شدم...
از این که مجبورم به همه روحیه بدم و خودم تنها باشم...
هم احساس قدرت می کنم هم ضعف..
واسه من نه مادر نه پدر نمی تونه کمکم کنند ...تو هیچ زمینه ایی
من خسته ام...
ازشون متنفرم(اصلا نمی خوام به کسی کمک کنم)...
***وقتی انبردست سگ میشه....
قدیم که آبادان، بندر مشهوری بود و درگاه ورودی اجناس انگلیسی، گویا روی بستههایی که در انگلیس بستهبندی شده بودند مینوشتهاند UK Band که به مرور زمان و با خلاقیت آبادانیها اینکلمه به "آکبند" تغییر هویت داده است... چیزی که سفت بسته بندی شده و "دست نخورده و استفاده نشده " است!
اصطلاح کج دار و مریز یا به صورتی که بیشتر مردم فهم می کنند و می نویسند «کج دار و مریض» از جمله اصطلاحاتی است که توسط مردم به اشتباه به کار می رود. مردم آن رابا مریضی مرتبط می دانند و البته درک درستی از آن ندارند. این اصطلاح در اصل کج دار و مریز است. به معنای اینکه ظرف را کج نگه دار و در عین حال مواظب باش که نریزد. بنابراین می بینید که نسبتی با مریضی ندارد. شاعر در این خصوص می گوید:
رفتــم بـه سـر تـربت شمس تبـریـــز دیــدم دوهــــزار زنگیــــان خونــریـــز
هر یک به زبان حال با من می گفت جامی که به دست توست کج دار و مریز
JE SUIS JALOUX
Comment tu fais pour être belle comme ça
Quand tu es là on ne vois plus que toi
Tu fais tomber tout ceux qui te regardent
Je suis jaloux je suis sur mes gardes
Comment tu fais pour avoir tant de charme
Pour rendre folle et jalouse toute les femmes
Quand tu souris tu me tu me désarme
Je t’aime trop j’ai le cœur qui s’enflamme
Je suis jaloux c’est plus fort que moi
Je deviens fou quand tu n’es pas là
J’ai peur de tout ce qui s’approche de toi
« Je n’ai plus peur »
Je suis jaloux c’est plus fort que moi
Je deviens fou quand tu n’es pas là
J’ai peur de tout ce qui s’approche de toi
« Je n’ai plus peur »
Le monde entier ne parle que de toi
Ne vit que pour toi
Et ne voit que toi
Et moi j’en deviens fou
Tous les hommes on les yeux sur toi
On le cœur qui parle
Dés que tu es là
Et moi j’en suis jaloux
Je suis jaloux c’est plus fort que moi
Je deviens fou quand tu n’es pas là
J’ai peur de tout ce qui s’approche de toi
« Je n’ai plus peur »
Tous mes désirs se dessinent sur ta peau
Tu es pour moi ce qu’il y a de plus beau
Tu es la seule dont je suis amoureux
Je dérive je chavire dans tes yeux
من حسودم
چکار میکنی که اینطور زیبایی
وقتی که آنجا هستی هیچکس جز تو رو نمی بینیم
تو همه کسانی را که به تو نگاه می کنند، به زمین می اندازی
من حسودم، من مواظبم
چکار می کنی که تا این اندازه جذابی
برای دیوانه کردن و برانگیختن حسادت تمام زنان
وقتی که می خندی، من رو خلع سلاح می کنی
من خیلی دوستت دارم، قلبی دارم که آتش می گیرد
من حسودم، این بسیار از من قویتر هست
من دیوانه می شوم وقتی که تو آنجا نیستی
می ترسم، از همه چیز، از هر کسی که به تو نزدیک می شود
« من جز تو هیچکسی را دوست ندارم»
تمام دنیا چیزی نمی گویند، جز درباره تو
زندگی نمی کنند جز برای تو
و چیزی نمی بینند جز تو
و من، ازین بابت دیوانه می شوم
تمام مردان، ما به تو چشم داریم
این قلب است که حرف می زند
به محض اینکه تو آنجایی
و من نسبت به آنها حسودم
تمامی خواسته های من بر دست تو نقش بسته
تو برای منی، زیباترین چیزی که وجود دارد
تو تنها کسی هستی که عاشقش هستم
من در چشمان تو اراده ام را از دست می دهم و نابود می شوم