من "s" با نام مستعار نینوچکا تصمیم دارم شرح حال این درشکه ی زندگیم را بنویسم اصلاََ هم نمی دونم به چه دردم می خوره اما مطمئنم که نوشتن اعصابم را آرووم می کنه ...
توضیحات کامله: دانشجویی از خطه ی شمال که تا حالا نقش های مختلفی را از دختری،خواهری،دوستی ،رفاقت،خواهرزاده،برادرزاده،دانشجوی مملکت،بچه خرخون،بچه تنبل،شیطون ته کلاس،زرنگ تخت اول،هنرمندو... خیلی رول هایی را که تو 1000 کیلومتری ذهنم هم نمی رسید بازی کردم تا شاید خودم را پیدا کنم و اونی باشم که می خوام باشم نه اونی که باید باشم (یه همچین دانشجوی فلسفی هستیم ما بله!!!)
فکر میکنم که مدن و روشنفکر و رک هستم(البته نه لزوماََ) اسم های خانه و پنج دری و هشتی و... با توجه به محتوی(مدرنیته ی تلفیقی ایرانی) و این که من معمار ایرانی هستم انتخاب شده و هیچ ارتباطی به سلیقه ی شخصی من نداره شاید طنزی هم در اوون باشه ...
همیشه سعی کردم تو هر مساله ای خودم را از موضوع بکشم بیرون و از دور بهش نگاه کنم و وقتی تمام زوایاش معلوم شد با اوون مساله رو به رو می شم... خوب در نتیجه می شه کاملاََ حدس زد که از درویی و دروغ و دگماتیسم بدم می آید و طبق معمول آدم هرچی بدش می آید سرش می آید... اما من همیشه شخصیتی جنگ جو داشتم و شرایطم را به آن صورتی که خودم دلم می خواد در می یارم حتی اگه راه حل در قاف باشه ...
من اینجا صرفاََ شرح حال زندگی خودم و وقایع التفاقیه اش + نظرها و دیدگاهام را می نویسم و لزوماََ از این نوشته ها تایید و تکذیب کسی را نمی خوام ... (لطفاََ زیاد جدی گرفته نشود!) ممنون میشم که نظرات و راهنمایی هاتون را در اختیارم بزارین فقط در تایید و تکذیب و نقد جانب اعتدال را نگه دارید...
سپاس%
پ.ن: اگر لازم شد این متن را تکمیل می کنم ....