گرمههههههههه!!!!!!!!!
اوضاع و احوال من هم هیچ تعریفی نداره برای خودم برنامه گذاشتم دارم سعی می کنم به قول مامان oriente بشم بهش :D
بعد کنکور یکی از دوستامو دیدم که حالا مثلا وضعش ok بود و سرکار بود واسه کارآموزی می گفت داره کلافه میشه و دیروزش نزدیک بوده با کارفرماش دعواش بشه... منم کلی دنبال کارم حالا باید عضو نظام بشم (نمی دونم با مدرک موقت میشه یا نه؟)...
جدیداً سخت گیری های بیشتری میشه...
الان که دارم می نویسم جلسه لوزان به رهبری پدرم تو ساختمان در حال انجامه و من کشته مرده ی این آداب ساختمان نشینی شوونم که صداشوون تا 600 متر اونور تر هم میاد...
کل این اتفاقات کوفتی جز هزینه ی اضافی هیچی واسه ما نداره که نداره....
دوربین مخفی ( طرف گ.ش. ..د) کلید واسه انبارش بزاره بعد دوربین مخفی می خواد .. تازه نصف بیشتر سال هم نیست...
در پارکینگ خرابه ...
این خرابه
اون خرابه
حالا خیلی از این ساختمان خوشم میاد(کلا تو ساختمان سازی یه جور فحش به حساب می آید طرف نتونسته یه دیوار رو صاف دربیاره...)
حالا انگار رسالت باب اس ما آباد کردن...
گل را به گُل تبدیل کرد
حالا اینجا لابد قراره نیویورک کنه...
گیری افتادیما
با این بازاریای گدا صفت...
بله گرمه..
بله عصبانیم...
بله دلم نمی خواست اینجا زندگی کنم..
امیدوارم فروشندش بره زیر تریلی...
- ۹۴/۰۳/۱۰