درشکه زندگی من

درشکه ایی به اسم زندگی ...

درشکه زندگی من

درشکه ایی به اسم زندگی ...

درشکه زندگی من

از دید من آدم ها اسب های یه گاری به اسم زندگی اند...

درشکه ایی به اسم زندگی ... که اسب هاش ما آدم ها هستیم%

محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۳ آذر ۹۴، ۲۰:۰۰ - amir
    یس

میگن داریم بی نمک می شیم...

شنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۳، ۱۲:۱۷ ب.ظ

خوب نمک و فلفل همیشه و همه جا با ما هستند سر هر سفره ایی ...حکایت این دو تا پیری هم از این داستان اومده...

عمه خانوم خیلی ناراحت بود... انگاری داریم بی نمک می شیم ... راستش اولش اصلا هیچ حسی بهش نداشتم... بعدش یاد کودکی افتادم و صحنه هایی که نمکدون خیلی پررنگ بود نه مثل الان تنها، یه گوشه ،ساکت ، سمعکی، و تنهاو تنها و...  و ایکه اون موقع دوستش داشتم (به عنوان نی نی)... فهمیدم خیلی سخته وقتی ناخودآگاه اشک ریختم و مادرم به من زل زده بود و می گفت چی شده...؟!!!!!!!!!!!!

یه وقتایی یه حسهایی رو نمیشه به کسی گفت حتی وقتی که می گی معنی اون چه که بهش فکر می کنی را نمی ده...

امیدوارم این اتفاق نیافته...

  • NinoOtchka

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی