نینوچکا می نویسد...
همیشه عادت دارم رو کاغذ بنویسم ( (:) شاید چون خطم خوبه شاید چون پدر خطاطم یادم داد که صدای قلم را در بیارم و به گریه اش گووش کنم ...اما هیچ وقت تو زندگیم از تکنولوژی به دور نبودم ... خیلی دوست داشتم و همیشه سعی کردم up 2 date باشم اما نوشتن راجب خودم یه حس بدی تو من ایجاد می کرد احساس این که لابد دارم Show off می کنم و ... از این دست
البته خیلی راسخ هستم و قرار نیس کسی این جا در اندرونی زندگی من را به سخره بگیره که صدالبته آنگاه اسبی که من باشم به طور قطع جفتک می ندازه)...
در نتیجه تصمیم کبری را ، در این روز برفی لووس و بی مزه که هوا یخ با باد پشت پنجره هو هو می کنه و همه چی بوی رطوبت می ده حتی" افکار لعنتی من" گرفتم.
و از این به بعد نینوچکا می نویسد ... و شاید بعد از مدتی نوشته هام در حد انشای بچه مدرسه ایی ها بشه (اکنون که قلم به دست می گیرم... و ای مدلیا) اگه خوب بود یادمیگیرم از تجربه هام اگر هم بی مزه و لووس از آب در اومد محض خنده بدک نیست و خاطره می شه...
- ۹۳/۱۰/۱۹